سالمرگ نهنگ آب خردپیشانی اش را که یک شب بوسیدم اخم کرد. شب بعد حتی نیامد به مادرش شب به خیر بگوید. سبیل لعنتی !! (کریستین و کید ۱۳۵۰)
پای می کوبد بر رگ چوبین منقلبحسرت گشایش پیله های هزارسالهدر باغ خاکستریریشه های عمیق آویخته بر تنه های مسلول در خاک یائسه