-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 اسفندماه سال 1384 11:33
تلخ تمام شد ٬ مثل ۸۴ ٬ اینجا هستم.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 آبانماه سال 1384 16:52
عینکم کلفت تر می شود این سطرها که هی کوچک و تخته سیاه تر از آن که گچ سفید پشت چراغ قرمز فکرکردن به جغرافیای استکهلم گیج می شوم در ماهیت یک سیاه چاله فضایی هندسه نخوانده محیط دایره را از برم عینک را در چشمم فرو می کنم از کوری
-
برای تن های مدفون من ٬ برای سهم کرم ها ٬ لعنت به ۲۲ شهریور
سهشنبه 22 شهریورماه سال 1384 13:57
چه زود سپیده از شب زلفت دمید چه زود در تصادم خطوط تمام یادگار جوانیت شخید ودر ادامه هیچ شعر دستمالی واینکه هنوزاحمقانه از اعوجاج چنین خرد شکوه مرثیه می طلبم من میان تسلسل مرگ های ایگناسیو ساعت پنج عصر مانده است بر تمامی ساعت ها
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 خردادماه سال 1384 06:56
سالمرگ نهنگ آب خرد پیشانی اش را که یک شب بوسیدم اخم کرد. شب بعد حتی نیامد به مادرش شب به خیر بگوید. سبیل لعنتی !! (کریستین و کید ۱۳۵۰)
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 خردادماه سال 1384 19:57
پای می کوبد بر رگ چوبین منقلب حسرت گشایش پیله های هزارساله در باغ خاکستری ریشه های عمیق آویخته بر تنه های مسلول در خاک یائسه